مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
هـر دو گـروه مـعـتـقـد بـودنـد از دسـتـور پـیامبر(ص ) پیروی کرده اند، وقتی خبر به آن حضرت رسید، ایشان به هیچ یک از صحابه عتاب و اعتراض نکردند.هـم چـنـیـن در میزان حفظ و پذیرش سنت نبوی میان مسلمانان اختلاف به چشم می خورد. زیرا گـاهـی صـحـابـه یـا فـقـیـهـی بـر حـدیـثـی از پـیـامـبـر(ص ) دسـت مـی یـافـت و به آن عـمـل می کرد؛ در حالی که دیگر اصحاب از آن اطلاعی نداشتند و همین موضوع سبب اختلاف در بـرداشـت از مـسـایـل مـی شد. هم چنین عوامل دیگری نیز بودند که زمینه تفاوت برداشت اصحاب از سیره نبوی را فراهم می کرد.البـتـه نـبـایـد از نـظـر دور داشـت کـه شـرایـط سـیـاسـی و اجـتـمـاعـی نـیـز در شکل گیری آرا، نظرات و برداشت ها و نشر و گسترش آنها دخالت داشت .بـه ایـن تـرتـیـب بـا گـذشـت زمان در تاریخ اسلام مکاتب فکری متنوعی پدید آمد و سبب تـشـکـیـل مـذاهب فقهی و عقیدتی در میان مسلمانان گشت . البته همیشه تنوع فقهی و فکری مـسـتـلزم بـروز اخـتـلاف و ایـجـاد تـفـرقـه نـمـی بـاشـد، بـلکـه در مـراحـل اولیـه تـشکیل این مذاهب در دوران طلایی تاریخ امت اسلامی ، نه تنها تعدد آرا سبب تـفرقه نبود بلکه فضایی فراهم کرد برای غنی سازی فقه اسلامی و بهره گیری از آرا و دیـگـر نـظـرات . بـه ویـژه ائمـه مـذاهـب کـه بـا یـکـدیـگـر ارتـبـاط و تعامل داشتند، حتی اگر دلایل طرف دیگر را منطقی می دیدند، دست از رای و نظر خویش می کشیدند.بـدیـن گـونـه بـا ظـهور مکاتب فکری و جریان های فقهی مختلف ، دستاورد بزرگی در زمینه فقه و اندیشه اسلامی نصیب مسلمانان گشت . شیخ محمد ابوزهره در این باره می نویسد:((ایـن اخـتـلاف اسـتعدادها را شکوفا کرد و بدون هیچ گونه جمودی توانایی دانشمندان را بـه سـوی تـدویـن عـلوم اسلامی سوق داد و میراث عظیم فقهی را برای مسلمانان به ارث ((قـانـون یونان )) مقایسه کنیم می بینیم که قانون یونان که این همه موجب فخر و غرور اروپایی ها شده با یک دهم میراث فقهی ما برابری نمی کند.))32رابـطـه مـیـان امـامـان و عـلمـای مـذاهـب یـک رابـطـه عـلمـی و هـمـراه بـا احـتـرام مـتـقـابـل بـود. زیـد بـن عـلی بـن حـسـین پیشوای مذهب زیدی ، با علمای زمان خویش رابطه مـسـتـحـکـمـی داشـت . عـلمـای مـعـاصـر وی نـیـز از ایـن چـهـره بـهـره مـی جـسـتـنـد. واصـل بـن عـطـا بـا او ارتـبـاط داشت و از او کسب فیض می کرد. هم چنین ابوحنیفه با او در ارتـبـاط بـود و از دانـش او بـهـره مـی گـرفـت و بـه او تمایل زیادی داشت و به شدت از او حمایت می کرد. وی درباره خروج زید علیه لشکریان اموی می گوید: ((خروج او، به مانندِ خروج پیامبر(ص ) در روز جنگ بدر است .))33ابـوحـنـیـفه امام مذهب حنفی با امامان شیعه از فرزندان حضرت علی (ع ) ارتباط داشت . وی بـه ایـشـان احـتـرام مـی گذاشت و بدون آنکه تشیع و پیروی از آنان را بپذیرد از ایشان بـهـره مـی جـسـت . از طرفی هم به ایشان خیلی محبت داشت . ابوحنیفه از زید بن علی ، امام باقر(ع ) و امام صادق (ع )، عبدالله بن حسن بن حسن علم آموخت بدون اینکه از نظر فکری تابع آنها باشد.34از ابـوحـنـیـفـه روایـت اسـت کـه روزی مـنـصـور بـه او گـفـت ، مـردم سـوال هـای مشکلی را آماده کرده اند تا جعفر بن محمد (امام صادق (ع ) ) را بیازمایند. او می گوید، من نیز در این جلسه حاضر شدم و دیدم جعفر بن محمد کنار منصور نشسته است به طـوری کـه هـیـبـت و شـکـوه او بـیـش از هـیبت منصور من را گرفت . من نیز پرسش هایی از او پـرسـیـدم . او پـاسـخ گـفـت : نـظـر شـمـا چـنـیـن اسـت ، مـردم اهـل مـدیـنـه در ایـن بـاره نـظـرشـان چـنـین است و نظر ما نیز اینگونه است ... ابوحنیفه می گوید: همانا دانشمندترین مردمان آگاه ترین ایشان به نظرات مختلف مردم است .35هـم چـنـیـن مالک بن انس ، امام مذهب مالکی در مجلس امام صادق شرکت می جست ، او می گوید: ((به نزد جعفر بن محمد می رفتم ، او مردی شوخ طبع و خندان بود... مدت زمانی که با او بـودم یـا نـمـاز مـی خـوانـد یـا روزه داشـت و یـا قـرآن مـی خـوانـد.))36 مـالک فضایل زیادی را از امام نقل کرده است . تنوع و تعدد مکاتب فکری و فقهی و اختلاف آرا و نـظـرات عـلمـا و فـقها نتیجه طبیعی اجتهاد است ، امکان ندارد که باب اجتهاد مفتوح باشد اما همه نظرات یکسان باشند.اجتهاد فریضه ای اسلامی و همیشگی است ، زیرا اجتهاد وسیله استنباط احکام جزئی شرعی از مـنـبـع وحی الهی و بیان نبوی است . بقا و استمرار شریعت اسلامی نیز به آن بستگی دارد تـا احـکـام شـرعـی را براساس مقتضیات زمان و مکان استخراج نماید و در واقع در هر زمان بر گروهی واجب است تا به مرحله اجتهاد دست یابند.مـی بـیـنـیـم وقـتـی مـجـتـهـدان متعدد شدند، ناچار اجتهاد آنان نیز متنوع خواهد شد و مکاتب و جـریـانات فکری متفاوتی متبلور خواهد گشت . اجتهاد چه بخواهیم و یا نخواهیم تعدد آرا را بـه دنـبال دارد. اما یک نکته بسیار مهم به نظر می رسد و آن اینکه نظر مجتهد برای او و مـقلدانش الزام آور است نه بر دیگر مجتهدان و مقلدان . این موضوع یک قاعده و قانون مهم و دقیق در اندیشه دینی اسلام به شمار می رود.37بـا ایـن تـوصیف می بینیم رفتار امامان و فقهای صالح امت در برابر تنوع و تعدد آرا و مـذاهـب بـر احـتـرام مـتقابل استوار بود؛ امام صادق (ع ) به شاگردانش امر می فرماید که موقع پاسخ به پرسش دینی مردم نظر دیگر مذاهب را نیز بازگو نمایند. آن حضرت به یـکـی از شـاگـردان خـاصـش ((ابـان بـن تـغـلب )) که در مسجد شریف نبوی برای افتاء حـاضـر مـی شـد، فرمود: ((آنچه را که از نظرات ایشان (ائمه مذاهب ) می دانی برای مردم بیان کن .))38زمـانـی کـه هارون الرشید تصمیم گرفت کتاب ((الموطاء)) مالک بن انس را به عنوان یک قانون عمومی و همگانی بر کعبه بیاویزد و همگان از آن آگاهی یابند، مالک بن انس به دلیل احترام به نظر دیگر مذاهب ، این خواسته هارون را نپذیرفت .39 نظرات شما عزیزان: [ دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:اصول ثابت ؛ تنوع در مذاهب, ] [ 9:32 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |